دل‌گرمی

دوستی می‌گفت:
آدم بین این همه استرس دلش باید به یک جایی گرم باشه تا بفهمه توی این دنیا تک و تنها رها نشده.

شنیدن این جمله از زبان کسی که همه‌ی عمر در حال مهربانی کردن، بخشیدن، دوست داشتن ادم‌های جامعه‌اش، پخش بذر احترام و دوست‌داشته شدن بوده و هست، کمی من را ترساند.

همیشه از اعماق دل و قلبم به این مدل آدم‌های همیشه بی‌اندازه پرمهر و مهربان دل‌خوش داشتم و دارم،
این‌که یک نفر همیشه باشد، بودنی که همیشه آرامش‌بخش وجود و افکارت باشد حسی عجیب را با خود به همراه دارد،
اما این‌که همان آدم مهربانی که می‌شد همیشه غرق در نگاهش خوشبختی را بدست آورد،
با کلامش ترس و واهمه‌ی روزگار را پس زد و آرامش بدست آورد،
کسی که هر موقع سمتش می‌روی برایت با یک جرعه کتاب و نوشیدن چایی بهترین ساعات را می‌سازد، آدمی که دستانش همیشه آماده‌ی تکیه‌گاه شدن است.
کسی که زمان و مکان برای مهربانی کردنش اهمیت ندارد.

چطور می‌تواند به این جمله برسد که می‌تواند تنها بماند و در تنهایی باید خیال راحت داشته باشد و دلش به وجود، وجودی قرص باشد تا اگر بخواهد بتواند به آن پناه ببرد.

مهربانی کردن به نقل از بچه‌های دهه‌ی نود همیشه جواب است، جوابی ماندگار و مؤثر در تمام لحظات، شرایط و احوال مختلف.

ولی این مسئله که یک آدم مهربان به نقطه‌ای از انتهای مسیر هم فکر کرده است که برای خودش هم باید کسی را داشته باشد تا به وقت گیر دل و استرس و تنهایی به او پناه ببرد تا مبادا ترس از دنیای تنهایی و بی‌کسی چشمه‌ی مهربانی‌اش را بخشکاند می‌تواند به نام یک بحران ثبت شود.
بحرانی از جنس شک و تردید.
بحرانی برای ساخت روابط شبه‌دار، روابطی نقاب‌دار و به دور از واقعیت.
زیرا وقتی یک آدم مهربان آن‌قدر در لحظات آینده‌ی خود و عمر عاطفی‌اش مطمئن نیست که به این باور می‌رسد کسی را باید برای خود ذخیره و امن کند تا وقتی از دنیای مهر، محبت و مهربانی‌هایش با کوله‌باری از دل شکسته‌اش به انتهای کوچه‌ باریکه‌ی عواطفش رسید به آدم امن زندگی‌اش برسد و او را تکیه‌گاه خودش کند،
به گونه‌ای که دوباره پرانگیزه، پراحساس، پرانرژی در وسط دنیای خسته، پرازدحام و پراسترس آدم‌های جامعه پرش کند و به مهربانی وجود‌اش پروبال بدهد.

غیر از همه‌ی این حرف‌ها و سخن‌ها، این‌که با زبان خودش اعتراف می‌کند که او هم لابلای تمام لبخند‌ها، مهربانی‌ها و گذشت‌ها و دستگیری‌هایش درگیر استرس، تنهایی می‌شود من را عمیقن به فکر فرو برد، راستش از این دیدگاه به دنیای مهربانی نگاه کردن برایم قابل درک نیست، ولی می‌فهمم که آدمی از صفر تا صد در تمام شرایط احساسی، وجودی و عقلانی وجود دارد.
آن‌هم وجودی که مدام با شارژری از نوع مهر و مهربانی در حال شارژ شدن لحظه‌ای است، و نکته‌ی انتهایی این بحث برای من این بود که در تمام احوالات آدمی مهربان بودن بهترین گزینه‌ی انتخابی است زیرا مدام در حال شارژ وجودی هستیم.

الهی همیشه مهربان باشین
و مهربانی از آن شما باشد.

آمین

#آسیه_نوشت
#آسیه_عباسیان

@asieh_abbasian.nevisande

یادداشت روز ۴۷

اشتراک گذاری
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در email
آخرین دیدگاه ها

2 پاسخ

  1. من همیشه میگم قبلا از این که وجودت رو پر مهربانی کنی و به دیگران عشق بدی قبل از هرچیز باید با خودت مهربون باشی. عاشق خودت باشی. اون وقت دیگه هیچ جا نگران نیستی که تو این دنیا تک و تنهایی. خودت برای خودت کافی هستی. عشقی که به خودت میدی همه چیزه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط