امروز بعد از دوسه ساعت رسیدگی به کارهای برنامهی روز، که همگی در سکوتی محض انجام گرفتند، به فکر فرو رفته بودم.
اینکه سکوت واقعن چیست؟
و چرا گاهی آنقدر وهمانگیز و گاهی آنقدر هیجانانگیز ما را در بر میگیرد.
راستش را بخواهید،
سکوت برای من وزن دارد،
حجم دارد،
شخصیت دارد،
سندیت دارد.
سکوت از دید من همان دنیای پر رنگ و لعاب بیرنگی است،
دنیایی پر از تخیل،
دنیایی پر از توهم،
دنيايي پر از زیبایی و یا حتی زشتی.
سکوت مرز بین بودن و نیستن است.
سکوت همان کالایی است که عابدان و زاهدان کادو پیچ در سجادههای سبزشان همیشه در بغل دارند.
سکوت همان برکتی است که هر خالقی از هر مخلوقی را به شُکوه میرساند،
حال خالق نویسنده باشد یا آهنگساز،
قالیباف باشد یا آرایشگر و…
در سکوت بیبروبرگرد خداوند را در کنارمان خواهیم داشت.
او را چشم در چشم عبادت میکنیم و چرایی روزهایمان را جواب میگیرم،
سکوت جهانی از اصوات است که گوشهای ما توان شنیدن ندارند.
سکوت جهانی از هیاهو است که در پشت نقاب خاکستری با بهانهای به نام بیحرفی و بیصدایی خود را از برای آزادی پنهان ساخته است.
سکوت جهانی فلسفی است که علم را در درون خود جای داده است.
جهانی شگفتانگیز که شگفتیهای جهان آدمی را به راحتی درک میکند، پروبال میدهد و بارور میسازد.
از نظر من سکوت ترکیبی از
ستایش،
کثرت افکار،
وحدانیت بیشک خداوند و
تعادل است.
ستایش معبود و شگفتیهای جهانی که به دست او آفریده شده است،
که در خلال حجمی از افکار عالمانه، خلاقانه، گاهی ترسناک و وهمانگیز برای درک باوری بیشک از یگانگی معبود به تعادلی در دنیای فانی میرسد.
سکوت مرز بین جسم بیرونی و درونی هر آدمی است.
جسم درونی برای ارتباط سالم با جسم بیرونی نیازمند رابطهای عمیق به نام سکوت است،
او با سکوت تمام خود را به جسم بیرونی نشان میدهد.
و با او ارتباط سالم برقرار میکند تا بتواند جسم بیرونی را در سلامت روحی، روانی، جسمی نگهدارد.
اینکه هرگاه رنجی را زندگي میکنید یا از دردی رنج میبرید، با ایجاد سکوتی عمیق و ارتباط با کودک درون(جسم درونی) به راحتی می توانید درک کنید که ایراد، خطا و یا اشتباهتان از کجاست.
و اینگونه راهنمایی، مسلم و بدون منت همیشه در اختیار دارید.
سکوت اعتباری حقیقی برای به اثبات رساندن درستی بطن اعمال و افکار ماست.
در واقع آدمی در عالم سکوت بدون ماهیت، بدون هویت به دور از هرگونه قضاوت و تعین تکلیفی میگردد و راه روشنی برای افکارش مییابد.
در عالم سکوت سن، جنسیت و چگونگی وجود انسان مفهومی ندارد بلکه تنها چطور ساختن دستآوردهای آن مهم میشود.
سکوت همان خوشبختی باورهاست.
فضایی آگاهانه برای ساختن دنیای برون با پیوستی کامل و سالم در درون.
بهترین حالت در عالم سکوت، گوش سپردن به جهان هستی است، چیزی که به زبان فلاسفه سخن گفتن عالم موجود(کائنات) با آدمی میباشد.
شما دنبال هر درک و مفهومی به دنیای سکوت وارد شوید با الهامات و ادراکی در همان حیطه با دستی پر خارج خواهید شد حسی مانند دیده شدن و خوانده شدن از سمت معبود.
از نظر من بسیار نیکو خواهد بود اگر ساعاتی در روز را برای خلوت کردن درون و بیرونمان و گذراندن لحظاتی در سکوت تعیین کنیم و به این برنامه پایبند بمانیم.
نویسنده: آسیه_عباسیان
@asieh_abbasian.nevisande
https://instagram.com/asieh_abbasian.nevisande?igshid=YmMyMTA2M2Y=
یادداشت روزانهی ۸
2 پاسخ
من راستش سکوت مطلق رو دوست ندارم. حجم صداهایی که تو سکوت میشنوم خیلی بیشتر از از صداهایی است که تو شلوغی می شنوم
درسته عزیزم، سکوت از دید ما سکوته ولی دنیای اصواته در عین بی صدایی