تیر ۲۰, ۱۴۰۱ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

پیرمرد و لیلایش

پیرمرد همسایه بیشتر از سی ساله که در محله‌ ساکن است. هر روز در تمام بیرون و داخل شدن‌های روزانه‌ام با لبخند سلام و احوالپرسی

ادامه مطلب »

شعر عاشقانه می‌گفت… گفتم…

🪴به نام یگانه‌ نام‌آوای زیبایی می‌گفت: خار مغیلان خراباتی شوم، ملک عیانم می‌شوی؟ گفتم: نور عیانت می‌شوم. می‌گفت: مشکِ‌خُتن همره بادصبا به رویت بفرستم، نور

ادامه مطلب »