زندگی و خلقت، هر دو جهانی است برای بازی کردن، برای نقشآفرینی.
جایی که میآیی تا رهاترین رقص و رهاترین بازی خودت را ایفا کنی،
تو در این دنیا همچون کودکی ناآشنا از شگفتیها و خطرات به دنبال همان چیزی میروی که دل و دینت میپسندد.
تو میآیی تا راحتترین حالت خلقت را برای خودت از آن خودت سازی.
آسایشی که به دنبالش هستی در پی خوب بازی کردن و درست ایفای نقش کردن همچون مُهری ماندگار بر روی چهرهات مینشیند و به نام تو ماندگار میشود.
تو بازیگر خاص و نمونهی صحنهی نمایش روزگار و زندگی خودت هستی.
اما این که صحنهای بسازی که در پایان آن همگان برایت و به افتخارت بایستند و کف بزنند فقط در خواستگاه شخصی و توان خودت میگنجد و تمام.
اگر تو بخواهی و در تمام رقصیدنها و چرخشهای نقشهایت به خودت ایمان داشته باشی به درستی میتوانی همانی را بسازی که در رویاهایت برای خود چیده بودی.
و این بهترین جایی است که تو باید نقشت را در بازی خلقت بپذیری.
تو همان بازیگر شهرهی زندگی خودت هستی.
بازیگری که در فیلم، سریال و یا حتا صحنهی تئأتر زندگی خودش سر تیتر خبرهای روز میشود و خبرنگاران به دنبال مصاحبهی خاص با او میدوند و مردم نیز مشتاق امضا گرفتن از او خواهند بود.
این صحنه، صحنهی نمایش زندگی تو، جایی که تو به بهترین حالت در آن در حال ایفای نقش هستی، گاهی تاریک میشود، تاریک و پر از ظلمات، به نحوی که حتا مقابل خودت را برای ادامهی چرخیدن نمیبینی.
یا حتا زمانی را خواهی داشت که توان چرخیدن نداری، حتا توان ایستادن نداری.
برای هر آدمی چنین موقعیتی بدون شک خواهد بود که از آن به نام آزمایش و یا سنجش یاد میشود.
بدون شک بالا پایینهای صحنه، هم میتواند آزاردهنده باشد و هم میتواند لذتبخش باشد.
و اینها تمامن برای همهی آدمها وجود دارد که آن هم بسته به صحنه و نقش هر کسی متفاوت است.
اما بازهم باید بپذیری که بازیگر اصلی این نمایشنامه تو هستی،
نمایشنامهای که از طرف مخلوق شروع شده و از سمت تو ادامه پیدا میکند.
که حقیقتن تو بازیگر اصلی این نمایشنامه هستی و هیچ کس دیگری توان بازی کردن در نقش تو را ندارد، شاید کسی را به اجبار جایگزین کنی اما هیچگاه هیچ کسی توان ایفای نقش در نمایشنامهی مخصوص تو را ندارد حتا اگر بازی هم بکند هيچگاه مانند تو نمیتواند به ایفای نقش بپردازد.
اما گاهی تو انقدر خستهای یا انقدر در شادی غرقی که چرخشهایت را ناخواسته و خارج از توان خودت انجام میدهی،
که در تمام این بازی کردنهای ناآگاهانه، چرخیدنهای ناگهانی و ایفای نقشهای بدون تمرکز، عروسکگردان تو دست به کار شده است.
پس لازم نیست دغدغهی نبودنهای آنیات را داشته باشی،
در برخی از صحنهها سکوت کن و
بگذار خداوند سخن بگوید.
او عروسکگردان صحنهی نمایشهای زندگی توست.
به وقتش خوب میداند چگونه تو را در آغوش بگیرد و بچرخد.
خداوند همیشه به موقع عمل میکند.
صبور باش و دست از تلاشهایت برندار،
بیشک تو همان رقصندهی مورد اعتماد او هستی،
فقط کافی است قدم از قدم برداری و به پیش روی و بچرخی.
اعتماد و اعتقاد به او(خداوند) همان انرژی چرخشهایت خواهد بود.
#آسیه_نوشت
#آسیه_عباسیان
@asieh_abbasian.nevisande
یادداشت ۵۱
آخرین دیدگاهها