چند داستانکِ پندآموز

۱. ساعت ۷ صبح را نشان می‌داد.
پشت میز کارم به سرعت مشغول سروسامان دادن به برنامه‌ی روزم بودم.
زمان به کل از دستم خارج شده بود.
تلفنم به صدا درآمد.
با شتاب آن را پاسخ دادم.
خودش بود.
ماه‌ها به دنبال وقتی برای مشاوره با او بودم.
و امروز برای بعدازظهر به من وقت ملاقات داده بود.
زمان به سرعت برق و باد گذشت.
با اشتیاق خود را به او رساندم.
با اجازه وارد دفترش شدم.
به قدری خواستنی بود که کلام از دستم در رفته بود.
بعد از دقایقی با لبخند به من گفت؛ عزیزم آرام باش و به خواسته‌هایت فکر کن.
خودم را کمی جمع و جور کردم و گفتم: از این همه تکرار خسته‌ام.
توان تغییر ندارم.
گفت: اشتباه فکر می‌کنی، چون همین درخواست مشاوره یعنی آغاز تغییر.

بانوجان، گاهی به قدر یک پلک بهم زدن لازم است تا بتوانیم تغییر درست و اساسی که به آن تمایل داریم را ایجاد کنیم.
تغییرات همیشه از یک ایستادن آغاز می‌شوند، پس کوچکترین اقدام را دست کم نگیریم.

 

 

۲. با قهقهه و سرمستی تمام از درب مطب وارد شدند،
به قدری زیبا با یکدیگر بگو بخند می‌کردند که دل تمام خانم‌های داخل مطب را بردند.
مطب خلوت شد، آرام خودم را به کنار خانم رساندم،
از او پرسیدم، مشکلت چیه؟
گفت: نابارورم.
گفتم: چه با اطمینان صحبت میکنی؟!
گفت: یک ماه پیش آب پاکی را روی سرم ریختند.
گفتم: پس الان اینجا با همسرت؟!
خنده‌ای کرد و گفت: آمده‌ایم با مشورت دکتر، رَحِمی برای فرزند آوردن انتخاب کنیم.
نفس عمیقی کشیدم و گفتم: آه‌ه‌ه خداراشکر.
گفت: ما عاشق‌تر از این حرف‌ها هستیم که از هم دل بکنیم.

و من ماندم و دنیایی از تخیلات نافرجام.

بانو مردها راه عاشقی را به وسعت تمام کهکشان می‌دانند اگر تو راه معشوق بودن را به وسعت همان قلبت بدانی.

 

 

۳. نگاهش به نگاهم گره خورد.

چند ثانیه‌ای طول کشید،

لبخند زیبایی به رویم زد و رفت.

از منشی درباره‌ی او پرسیدم.

گفت: تا دوسال پیش شکست‌خورده‌ی عشقی نافرجام و بانویی مطلقه،

اما الان حامی بانوان به ظاهر شکست خورده و نویسنده‌ی کتب حیطه‌ی بانوان قدرتمند.

من او را نمی‌شناختم، اما نگاهش به من قدرتی بخشید که همچنان با خود به همراه دارم.

 

بانوجان، این را بدان که ادم‌های اشتباهی با آغاز یک انتخاب اشتباه با تو همراه می‌شوند و یا به زندگی تو قدم می‌گذارند، با ترک کردن آن‌ها و یا رفتنشان، اشتباه خود را جبران کن، مسیر درست همیشه پیش روی توست، جاودانه بمان.

 

 

#آسیه_عباسیان

@asieh_abbasian.nevisande

https://instagram.com/asieh_abbasian.nevisande?igshid=YmMyMTA2M2Y=

 

یادداشت روز ۳۸

اشتراک گذاری
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در email
آخرین دیدگاه ها

5 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط