دوستی مدام با الحان متفاوت، بیوقفه کارکردنم را با چوبی شماتت گونه زیر سوال میبرد، به گونهای که واقعن دیگر چرایی تلاشهای من برایش سوال شده بود.
البته من تا حدی تلاش کردم که پاسخگوی سوال ایشان باشم،
اما تصمیم گرفتم در این یادداشت کمی بیشتر برای او توضیح بدهم.
دلیل بیوقفه کارکردن:
در دنیای بزرگ ما ادمها هرکدام بسته به آرزو و خواستههای بزرگ و کوچکشان، دست به زانوی خود میزنند و تلاش میکنند.
بعضیها با کمک ثروت بزرگترهای خانواده به دنبال تحقق رویاهایشان هستند و برخی دیگر با قوت کلام، افکار، بازو و زانوهای خود.
خوب هرکسی بسته به شرایط خود، طرح میزند و برنامهریزی میکند.
هرکسی در دورهای از عمرش، تصمیم به پویاتر شدن و پویاتر بودن میگیرد.
پویایی هر فرد اصلن ربطی به سن، مال، اهل کجا بودن، در چه شرایطی بودن و جنسیت ندارد.
ادمها در دورانی از زندگی خود تصمیم به محقق شدن رویاهایشان میگیرند،
پس تلاش میکنند و برای هرکدام رو به سوی اوج میدوند.
رؤیاها همیشه میتوانند یک رویا و حسرت بمانند.
اما برای صاحبینشان همیشه زمان برای رسیدن هست و چه بهتر که خیلی زودتر به دنبال انها بروید.
من بیوقفه کار میکنم چون به دنبال اثرپذیری در دنیای فعلی خود هستم.
به دنبال لحظهای که از قلهی فتح شدهام به تمام مسیری که پشت سر گذراندم بنگرم و از پستی، بلندیهای مسیرم حرف بزنم.
هرکدام از ما بدونشک، غیر از مسیری که درآن گاهی قدمزنان، گاهی دوان دوان و گاهی افتان و خیزان در حال به پیش رفتن هستیم!
مسیرهای فرعی بسیار مهمی در زندگیمان داریم.
خانواده، مسئولیتهای فردی و اجتماعی، شغل و درآمدزایی، دنیای عواطف و احساسات، دایرهی ارتباطات، برنامههای سلامتی و رسیدگی به خود و…
و در هر کدام از انها به صورت شاخص باید به بهترین نحو عمل کنیم و به درصدی کامل از رضایتمندی خود دست پیدا کنیم.
زندگی مانند سریالی چند صد هزار قسمتی در حال به پیش رفتن است و یک روز در نهایت به پایان میرسد، حال نمیتوان نشست و به اگر و اما و شاید انتهایی آن خیره ماند و فکر کرد.
ما در طول سریال زندگی خود میدویم، میسازیم، خراب میکنیم و دوباره از نو آغاز میکنیم و تجربه کسب میکنیم.
و تمام این صحنههای پیدرپی و دیدنی را برای آیندگانمان به جا میگذاریم.
عمر هرکدام از ما دفتری پر تجربه برای آیندگانمان خواهد بود پس چه بهتر تصویری دلپذیر و سبز از خودمان به جای بگذاريم.
لحظه لحظهی زندگی آدمی پر از بایدها و نبایدهای جبرانگیر و یا خودساخته است، که در هر صورت ما را با خودشان همراه میسازند، اما اینکه چگونه همراهشان شویم دیگر در دایرهی خواست و قدرت ما میگنجد.
من بیوقفه کار میکنم تا تمام مسیر زندگیام بر اساس قوانین عالی و زیبا پیش برود قوانین خودم توأم با قوانین برونی در خلال تمام لذتهای ممکن و آرامش در تحقق رویاهایم.
من بیوقفه کار میکنم تا آیندگانم بدون تردید از مسیر رفتهی من بهره بگیرند و راه را مشخص بدانند.
شاید وقتی دوستان، خانواده، ادمهای دنیای روابط من، تلاش من برای به پیش رفتن را ببینند گمان کنند رویای ثروت اینگونه من را به جلو سوق میدهد، در واقع شاید انها تمام نيت من برای این بیوقفه کار کردن را مال و ثروت بدانند، اما اینگونه نیست، درصدی از دوندگیهای من تحقق نیاز مالی است اما همه آن را شامل نمیشود همچون مادرانههای مادری که در هر صورت بخشی از روزهایش را صرف مادری کردنش میکند و در کنار همهی انها به انسان بودن و خواستههای درونی خود هم میرسد.
من بیوقفه کار میکنم تا غیرممکنهای خودم را ممکن کنم و در طول زندگی خود معنای کاملی را زندگی کنم و به غایت برسانم.
البته هر چیزی محدودیتهای مخصوص به خود را دارد، و هر کسی هم تواتاییهای خاص خود، اما اینکه بتوانیم محدودیتها را بشکنیم و راهی نو بسازیم،
اینکه بتوانیم تواناییهای خود را فراتر از حد معمول ببینیم و به خودباوری برسیم،
دقیقن میتواند همان بروز شگفتانهی خود در طول زندگیمان باشد،
همان انرژی که برای آیندگانمان نقشهی راه باشد.
پس من بیوقفه کار میکنم تا خود درونم را به چالش بکشم و از عمر خود کمال رضایت را بدست آورم.
نویسنده:
آسیه_عباسیان
@asieh_abbasian.nevisande
https://instagram.com/asieh_abbasian.nevisande?igshid=YmMyMTA2M2Y=
یادداشت روز ۱۷
آخرین دیدگاهها