امروز بعد از مطالعهی متنی در مورد فضا (منظور جو موجود در سطوح و فواصل زمینی) و باور انسانی از آن،
به این موضوع که واقعن فضا چیست و چگونه در دنیای ما جای گرفته لحظاتی را فکر کردم.
در کودکی یکی از دغدغههای فکری من این بود که به چه صورت میتوانم هوا، یا همان فضای خالی موجود را در دستانم بگیرم و برای خود کنم، بارها و بارها تلاش میکردم که مثلن ان را در کیسهای جمع و برای خود ذخیره کنم اما همیشه در باور کودکانهی من هیچ بود.
اما به مرور انگار برایم پذیرش حضورش عادی شد.
شاید این پذیرش از خستگی نافرجامِ از آن خود کردن آن یا شاید هم بر اثر خوشحالی همیشگی وجود داشتن آن بوده است.
اما امروز که بازهم به این موضوع دقیق نگاه کردم، متوجه شدم پذیرش فضا(هوا، جو، فواصل بلااستفادهی موجود در زندگی) نه از سر خستگی نه از سر فهمی عالمانه در آن دوران برایم به وجود آمده است بلکه این پذیرش، به نوعی پذیرش کورکورانه و از قبل تحمیل شده به من نوعی است.
مثل تمام پذیرشهای دیگر بزرگی که در طول زندگانی به من نوعی فهمانده شده است.
اابته که الان در جایی که هستم باور دارم فضا، هوا وجود دارد اما هیچگاه خودخواسته برای این پذیرش و باور تلاشی نکردهام و این چنین چشم و گوش بسته به پذیرفتن ان رسیدهام.
خوب به طبع در خیلی از مسائل دیگر در زندگی فردی منِ نوعی هم لحظات و مواردی پیش آمده است که این چنین ناآگاهانه به پذیرش رسیدهام.
و این مسئله کمی ترسناک است.
ترسناک از این منظر که پس بحث اختیار انسانی در کجای این موضوع جای میگیرد؟
ترس از اینکه اگر من موجودی مختار هستم پس چرا جبر را در کنار خود بیشتر پذیرفتهام؟
به هرحال در لابلاي این افکار به این موضوع رسیدم که گاهی آدمی، ناخواسته و به دور از هرگونه علومی آگاهانه برای پذیرفتن برخی مسائل امادگی کامل دارد،
و در این موضوع هیچ راه چارهای نیست مگر اینکه بعد از پذیرشهای اولیه، هر فردی به دنبال کامل کردن دانستههای خود برود.
مثل پذیرش معبود در دین ما مسلمانان که با هر قدم از رشدمان در جستجو ما بین مفاهیم و زیباییهای قرآنی و خلقت زیباآفرین روز به روز بیشتر و بیشتر به درک او دست پیدا میکنیم.
چیزی مثل دریافتن و شناخت بیشتر، دقیقتر و موشکافانهی عاشق نسبت به معشوقش.
و این حس و حال در انتها برای من شعفی لذتبخش را با خودش به همراه داشت.
و تصمیمم برآن شد که در مورد فضا بیشتر بخوانم و درکم را بهتر کنم.
یادداشتهای روزانهی من
روز دوم
نوشتهی: آسیه_عباسیان
@asieh_abbasian.nevisande
مرا در پیج اینستاگرام همراهی کنید👇
https://www.instagram.com/tv/CePCl_3gSje/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
یادداشت روز دوم
6 پاسخ
سیر سپهر و دور قمر را چه اختیار
در گردشند بر حسب اختیار دوست
گر باد فتنه هر دو جهان را به هم زند
ما و چراغ چشم و ره انتظار دوست
احسنت اقامحمد👏
چقدر زیبا
پذیرش کورکورانه، چند وقت پیش داشتم به مادر میگفتم علت این که مردم به نوعی از دین دارن دور میشن، همین پذیرش گورکورانه است و بدون هیچ شناختی، به واسطه اجدادشون دیدن رو پذیرفتن و بعد همین میشه که اروم اروم هم ازش دور میشن ولی اگه اگه پذیرش دیدن با شناخت خودشون و رسیدن به کمال باشه دیگه به این راحتی کسی نمیتونه توی دینداری ادمها رخنه ایجاد کنه
احسنت لیلاجانم، به همین دلیل هست که افراد غیرمسلمان بعد پذیرش خودخواستهی دین اسلام انقدر محکم روی اعتقادشون میمانند که حتی گاهی مسلمان جماعت رو به شگفتی وا میدارند.
و چه مسائل زیادی رو نا آگاهانه پذیرفتیم و قبول داریم🥺
دقیقن همینطوره قشنگم